فصل دوم پایان نامه و پیشینه نظری نظریه های امنیت عاطفی عنوان این پژوهش می باشد که در ان به مبانی نظری و پیشینه تحقیق می پردازیم.
جسلسن به 8 مقوله يا بعد امنیت عاطفی زوجین همراه با آسيب شناسي آن اشاره مي كند:
علاقه يا نگاهداري :
اولين تجربه ميان فردي ما بعنوان يك انسان نگاه داشته شدن است. نظريههاي رشدي و روابط شيء متناسب با اين مرحله يا بعد امنیت عاطفی است. دنيل استرن مي گويد امنیت عاطفی، صمیمیت و همدلي از گهواره آغاز مي شود. مشاهدات استرن از كنشهاي متقابل والدين و كودك نتايجي را براي امنیت عاطفی بزرگسالان ارائه ميكند. اگر امنیت عاطفی، صميميت و همدلي واقعيت طفوليت را ميسازند، پس بايد در تصور دروني والدين پيگيري شود تا واقعيت طفوليت را شكل دهد. پس در بزرگسالي نيز امنیت عاطفی در تجربه ارتباط با ديگران ايجاد ميشود. استرن همچنين پيشنهاد ميكند كه مرحله كودكي پيش كلامي يك مرحله رشدي ضروري براي يادگيري رفتارهاي پيچيده تعامل غيركلامي انسان هاست. فرا ارتباط در تقاضاهاي غيركلامي كودك براي نگاهداري بنا نهاده ميشود (استرن، 1990، به نقل از الیس،2004).
سولومن (1989) معتقد است كه ازدواج در بهشت يا آسمان ايجاد نمي شود، بلكه در تعاملات پوياي اوليه بين والدين و كودك ساخته ميشود كه مكرراً در بزرگسالي دوباره فعال ميشود. از ديدگاه جسلسن اگرچه نگاه داشتن به عنوان پيش مرحله اي براي وظايف توسعه يافته بعدي و موفقيت در امنیت عاطفی بزرگسالي است، اما افراد ميتوانند مسئوليت روابط شان در زمان حال را به عهده بگيرند (نقل از الیس،2004).
دلبستگي:
در اين مرحله كودك بين مادر و ساير افراد تمايز قائل ميشود. قبلاً كودك فردي بود كه مورد علاقه بود، اما در اين مرحله كودك ميتواند به مادرش علاقه داشته باشد. رفتار دلبستگي در طول زندگي ادامه مييابد. افراد دلبستگي به افراد و اشياء را در طول زندگي در تلاش براي رهايي از درد و تنهايي جستجو ميكنند. از اين طريق كودك روابط اجتماعي را مطابق با انتظار پاسخ دهي و در دسترس بودن ديگران در كودكي شكل ميدهد. همين اصل در بزرگسالي ادامه مييابد. شيوه دلبستگي افراد ريشه در تجربه آنان با دلبستگي اوليه شان دارد و اين انتظارات روي چگونگي انتظارات افراد از روابط اثر مي گذارد. مارگارت ماهلر (1975) رفتار دلبستگي را ناشي از مرحله جدايي- فرديت ميداند. اين مرحله از سن سه ماهگي تا شش ماهگي اتفاق ميافتد و وظيفه نهايي اين مرحله براي كودك دروني كردن حضور شخص مادر است. اين ديدگاه اهميت انتقال روابط در رشد كودك را خاطرنشان ميكند. لاكار (1992) دو نوع انتقال انحرافي و سالم را مطرح ميكند. حركت انتقالي انحرافي پيچيده است و امنیت عاطفی را محدود ميكند، در حالي كه انتقال سالم رشد ارتباط افراد را تسهيل مي كند. انتقال ميتواند امنیت عاطفی رابطه و درك را افزايش دهد يا مانع شود (نقل از الیس،2004).
فهرست مطالب
تعریف نظری امنیت عاطفی
تعریف عملیاتی امنیت عاطفی
فصل دوم چارچوب نظری و پیشینه پژوهش نظریه های امنیت عاطفی
موضعگیریهای نظری در خصوص امنیت عاطفی
2-3-1 مفهوم امنیت
2-3-2 مفهوم امنیت عاطفی
2-3-3 عوامل تاثیرگذار بر امنیت عاطفی
2-3-3-1 ویژگیهای شخصیتی
2-3-3-2 ارتباط
2-3-3-3 حل تعارض
2-3-3-4 مسائل مالی
2-3-3-5 فعالیت اوقات فراغت
2-3-3-6 رابطه جنسی
2-3-3-7 نقشهای مربوط به برابری زن و مرد
2-3-4 دیدگاههای مطرح شده پیرامون امنیت عاطفی
2-3-4-1 دیدگاه رشدی فارمن
2-3-4-2 دیدگاه تركيبي وارينگ
2-3-4-3 دیدگاه دلبستگي جانسون و ويفن
2-3-4-4 ديدگاه تركيبي جسلسن
2-3-4-5 ديدگاه تعاملي باگاروزي
2-4 يافتههاي پژوهشي در قلمرو موضوع مورد بررسي
يشينه تحقيقاتي
پيشينه داخلی
پيشينه خارجی
منابع و مآخذ
منابع فارسی
منابع انگلیسی